وقتی رسانه خالی از شاعرانی چون عطار میشود
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۷۸۸۱۰۴
ایسنا/خراسان جنوبی عضو هیات علمی دانشگاه بیرجند با بیان اینکه کمال انسان از نظر عطار در این است که انسان خودش را شبیه خدا بداند، گفت: رسانهها، به ویژه صدا و سیما بیشتر برنامههای ادبی خود را به ادبیات معاصر اختصاص داده که بسیار نابجاست؛ بلکه باید به شاعرانی چون عطار نیز پرداخت.
روز ۲۵ فروردین در تقویم ایران روز ملی عطار است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عطار، یکی از شاعران بزرگ متصوفه و از مردان نامآور تاریخ ادبیات ایران است. سخن او ساده و گیراست. او برای بیان مقاصد عرفانی خود بهترین راه را که همان آوردن کلام ساده و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش است، انتخاب کرده است.
او تأثیرپذیری از آموزههای قرآنی، در ستایش خداوند، پیامبران و اولیا شیوه توصیفی را بهکار برده است؛ بهعنوان مثال در ستایش خداوند گفته: «آفرین جانآفرین پاک را/ آنکه جان بخشید و ایمان خاک را» که این بیت به آیه ۱۴ سورهی الرحمن اشاره دارد که میفرماید: «ما انسان را از خاک(گل خشک) آفریدیم». او اگرچه در ظاهر کلام و سخن خود آن وسعت اطلاع و استحکام سخن استادانی همچون سنایی را ندارد ولی آن گفتار ساده که از سوختگی دلی هم چون او باعث شده که خواننده را مجذوب نکند.
مرادعلی واعظی در گفتوگو با ایسنا گفت: عطار شاعر قرن ششم علوم دینی و قرآنی است که در زمینه پزشکی نیز معروفیت خاص خود را دارد.
وی عطار را عارف درگاه خداوند دانست و افزود: عطار سؤال از خداوند را ممنوع و به عبادت و دعا مردم را توصیه میکرد.
استاد ادبیات دانشگاه بیرجند بیان کرد: بیشتر اشعار عطار، عرفانی است؛ در «تذکرهالاولیاء»، عطار شرح حال عرفا را از زمان امام جعفر صادق(ع) تا روزگار خود عطار بیان میکند.
عطار اشاره به تحول روحی عطار گفت: در این که چه اتفاقی برای عطار افتاده است که به عرفان روی آورده مستندی وجود ندارد و داستانهای مربوط به تحول روحی عطار ساختگی است.
واعظی سبک شاعری عطار را بینابین سبک عراقی و خراسانی بیان و اظهارکرد: اشعار عطار سمت و و سوی عرفانی دارد و به همین دلیل به سبک عراقی معروف است.
وی، کمال انسان را از نظر عطار در این دانست که انسان خودش را شبیه خدا بداند و گفت: داستان «سیمرغ» نوشته عطار، آشنایی با مراحل سلوک است؛ در داستان سیمرغ، سیمرغ خود انسان است که خود را شبیه خداوند میبیند.
واعظی، «شعرهای منتظم» نوشته عطار را ۱۱۴ اثر بیان کرد: و ادامه داد: این ۱۱۴ اثر مطابقت با تعداد سورههای قرآن دارد که «منطقالطیر»، «تذکره الاولیاء»، «الهینامه» و «مصیبتنامه» از جمله آثار عطار است.
وی با بیان اینکه شاهکار عطار نیشابوری، مثنوی منطق الطیر است که معروف ترین حماسه عرفانی در ادب فارسی است، تصریح کرد: آثار عطار را به تعداد سورههای قرآن کریم، 114 عنوان دانستهاند که بسیاری از آنها جعلی هستند.
وی با بیان اینکه جنبه هنری و شاعری آثار عطار در دیوان و مختارنامه اوست، تصریح کرد: بعد اخلاقی اندیشه عطار در الهی نامه و اسرارنامه است.
استاد ادبیات دانشگاه بیرجند با بیان اینکه عطار چند اثر شعری دیگر نیز دارد، اظهار کرد: جهان بینی او در منطق الطیر و مصیبت نامه قابل مشاهده است و کتابی نیز به نثر دارد به نام تذکرة الاولیاء که در شرح حال عارفان است.
واعظی با بیان اینکه نیمی از برنامههای مذهبی در رسانه باید به ادبیات گذشته به ویژه ادبیات آیینی اختصاص پیدا کند، تصریح کرد: توجه به شاعرانی چون عطار همان امری است که باید برنامه رسانه قرار گیرد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری دانشگاه بیرجند ادبیات معاصر عطار نيشابوري صدا و سیما الهی نامه منطق الطیر تذکره الاولیاء قرآن کريم ایسنا اشعار و ادبیات آیینی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۷۸۸۱۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتابی پر ازجاهای خالی!
دیوید برنز در کتاب «از حال بد به حال خوب» نگرش جدیدی به زندگی دارد و نوعی روش درمانی را پیشنهاد میدهد تا در زمان روبهرو شدن با افسردگی و اضطرابهای ناشی از مشکلات به آن پناه ببریم. «شناخت درمانی» موضوع اصلی این کتاب است؛ روشی که به ما میآموزد این افکار، احساسات و بهتر بگویم ذهن ماست که این حال ناخوش روانی را برای ما در طیفهای مختلف فراهم میکند و رنگوبوی زندگی را به سمت ناامیدی و افسردگی میکشاند، نه اتفاقهای بیرونی. راستش را بخواهید خودم هم به پیشنهاد یکی از دوستانم این کتاب ۶۱۸صفحهای را خریدم و آن را خواندم. مهدی قراچهداغی راحت و روان ترجمهاش کرده و گرافیک ساده و در عین حال پرمعنای صفحه روی جلد هم خوب از آب درآمده اما جذابیت اصلی این کتاب که باعث شده چاپ پنجاهونهم آن به دست من برسد، این است که این کتاب پر از جاهای خالی است که نویسنده آن را برای خواننده خالی گذاشته تا او هم دستبهقلم شود و ازافکار واحساساتش بنویسد.گویی خواندن بهتنهایی برای درک دانستههای این کتاب کافی نیست و توی خواننده نیز باید کنار نویسنده بنشینی، قلم به دست بگیری وجرأت نوشتن از احساسات وافکارت را پیدا کنی،حالا این توهستی که برای بهتر شدن حالت، همهجانبه تلاش میکنی؛ هم میخوانی و هم مینویسی.آنجایی که خطاهای شناختی را میشناسی و یاد میگیری در برابر افکار اتوماتیک که هر لحظه در ذهنت میگذرد، واکنش منطقی نشان دهی و احساساتت را بهتر کنی؛ اضطرابهای اجتماعیات را بپذیری و یاد بگیری چطور با آنها سر یک سفره بنشینی و راهحل جدیدی برای کاهش آن بیابی.این کتاب را به کسی که دوست ندارد خودش را با همه نقاط قوت و ضعف بشناسد، توصیه نمیکنم، چون در آن دکتر دیوید برنز خیلی تلاش کرده به ما بفهماند دست از جنگ با خودمان برداریم و خودمان را بپذیریم.
همچنین تکرار تمرینها وقتی میگوید اتفاق ناراحتکننده امروزت را بنویس و احساس خودت را اضافهکن خیلی جالب است؛ انگار تمرین خوشنویسی انجام میدهی تا ابتدا خطخطیهای ذهنت را پاک کنی و به جایش با خط خوانا از زندگی بنویسی.
یکی از نکات جالب دیگر این کتاب آن است که دست از شعار دادن و پیامهای انگیزشی برداشته و اتفاقا تو را با افکار حالبههمزن خودت روبهرو میکند، افکار سرزنشآمیز، درشتنماییها، پیشگوییها، ذهنخوانیها و... .
اما طولانیبودن این کتاب شاید یکی از دلایلی باشد که خیلیها حالش را نداشته باشند که آن را بخوانند و تکالیفش را انجام دهند اما انگیزه ادامهدادن این کتاب زمانی بیشتر میشود که احساس میکنی با مثالهایی که نویسنده آورده او هم مثل خواننده، این مشکلات را داشته و دانای کل نیست، همچنین میتوانی هر روز بخشی از این کتاب را دریابی و عجلهای برای تمامشدنش نداشته باشی.
خلاصه وقتی این کتاب را میخوانی، انگار سر کلاس درس دکتر برنز نشستهای و هر روز با بخشی از خودت که از دیدهها پنهان است، روبهرو میشوی تا بالاخره یاد بگیری با خودت، خوش بنشینی، دوستش داشته باشی و حال خوب را تجربه کنی.